رفیق نصرتی ، محمدباقرقهرمانی ، بهروز محمودی بختیاری
فصلنامه علمی و پژوهشی شماره 65-- تحول تاریخی نگاشت استعاری قلمروهای مفهومی شهر و تئاتر؛ از پولیس تا شهر مدرن
تعریف استعارههای شناختی در زبانشناسی شناختی، نگرش معمول در باب استعارهها که آنها را صرفاً آرایههایی ادبی و مربوط به قلمرویی ورای زبان روزمره میداند متحول کرده است و استعارهها را واجد کارکردی شناختی میداند که تبیین کنندۀ نحوۀ نگرش گویشوران یک زبان به زیست-جهان پیرامون شان است. زبانشناسی شناختی بر خلاف نظریههای کلاسیک، استعارهها را موضوعی صرفاً زبانی تلقی نمیکند بلکه بر این باور است که استعارهها به حوزۀ اندیشه تعلق دارند و در آنها نگاشتهای کلیِ مربوط به قلمروهای مفهومی اتفاق میافتد. در این نگره، کاربرد استعارهها واجد نوعی مفهوم سازی است. مسألۀ این مقاله تبیین تحولی است که در رابطۀ شهر و تئاتر از خلال گذار از آتن دوران یونان باستان به شهر در دوران مدرن رخ میدهد بر مبنای نگرش به استعاره در پارادایم شناختی. مطالعۀ رابطۀ شهر و تئاتر در دوران یونان باستان نشان میدهد؛ گزارۀ « تئاتر پولیس است» که در آن برای فهم تئاتر از استعارۀ پولیس استفاده میشود بر بنیان رابطۀ این دو پدیده حاکم است. در حالی که در شهرهای مدرن این رابطه با گزارهای معکوس تبیین میشود که در آن تأکید میشود « شهر تئاتر است». بر اساس صورتبندی نظری استعاره در زبانشناسی شناختی، این مقاله نتیجه گرفته است، گزارۀ « تئاتر پولیس است» در آتن قرن پنجم ق.م روشن کنندۀ درک شناختیِ سوژههای زیست-جهان آتنی از تئاتر به عنوان نوعی قلمرو مفهومیِ انتزاعی است که باید بر حسب پولیس که قلمروی عینی و تجربه شده بود درک میشد. ...