مهدی داوری دولت آبادی، رحمت امینی
بررسی تطبیقی داستان رستم و سهراب و نمایشنامه کوهولین با رویکرد روانکاوانه
ادبیات تطبیقى، تحقیقى است در باب روابط و مناسبات بین ادبیات ملل جهان و نظارت بر تمامى مبادلات و معاملات فکرى و ادبى که از سرحدّ قلمرو زبان قومى به اقوام دور و نزدیک روى مىدهد. در این مقاله به تحلیل و مقایسهى داستان غم انگیز رستم و سهراب از فردوسى و نمایشنامة کوهولین از ویلیام باتلر ییتز پرداختهایم. شاهنامه فردوسی از ارزندهترین آثار ادبی ایران و جهان است که از دیدگاههای گوناگون قابل نقد و بررسی است و تأثیر فراوانی بر ادبیات جهان داشتهاست و نمایشنامة کوهولین از آثار حماسی مهم ایرلند از نمونههای مهم متأثر از شاهنامه بهشمارمیرود.
از آنجاکه پیش از این مطالعات فراوانی در باب تطبیق این دو اثر صورتگرفتهاست، در مقاله پیش رو بهوسیلهی روش بین رشتهای که گامیست نوین در راه همسوسازی پژوهشهای تطبیقی با سایر رشتهها و با هدف افزایش تألیفات در این حوزه، این دو اثر مورد تببین قرارگرفتهاست. نظر به اهمیت علم روانکاوی در حوزه ادبیات حماسی و اسطوره شناسی، در بررسی و تطبیق این دو اثر حماسی رویکرد روانکاوانه اتخاذ شده و نتایج قابل توجهی نیز از این منظر بدستآمدهاست. در این مقاله سعی بر آن شده که با نگاهی دقیقتر مضامین روانکاوانه ی هر دو اثر را کشف و بررسی کنیم و با بررسی رفتار شخصیتها به این نتایج خواهیم رسید که مفاهیمی چون عقده ادیپ، مهراکین یا دوسوگرایی و همچنین مفهوم سرنوشت محتوم، چگونه در هر دوی این آثار حماسی وجود دارند و قابل تحلیل و تطبیق هستند.
کلید واژه: شاهنامه فردوسی، رستم و سهراب، کوهولین، ادبیات تطبیقی، روانکاوی.