بابک عباسی، شهلا اسلامی، منیره حجتی سعیدی
بازخوانی آراء سارتر در باب تئاتر و اخلاق: هنرمند و مخاطب به مثابه آفرینندگان ارزشهای اخلاقی
در اگزیستانسیالیسمِ سارتر انسان ناگزیر از انتخاب است و با هر انتخاب، ارزشهایی را برمیگزیند و در نتیجه اخلاق مورد نظر خود را میآفریند و با این کار دیگران را نیز به التزام به ارزشها و اخلاق ساختة خود دعوت مینماید. سارتر معتقد است که انسان در حوزة هنر نیز مانند اخلاق در موقعیت آفرینندگی قرار دارد و به همان ترتیب که اخلاق خود را میسازد به تئاتر و ادبیات شکل میدهد. او معتقد است هدف غایی این هنرها، و نه هنرهای تجسمی، آن است که این جهان را دوباره تملک نمایند و آن را چنانکه هست در معرض تماشا نهند، اما به صورتی که گویی از آزادی بشر سرچشمه گرفته است. از این منظر است که تئاتر نزد وی همراه و همبستۀ تعهد و التزام و در نتیجه همراه و همبستۀ اخلاق میشود. ما در این پژوهش در جستجوی نسبت اخلاق و هنر در فلسفۀ سارتر نشان میدهیم که نزد وی تئاتر رویدادی صرفاً زیباییشناسانه نیست بلکه راهنمایی است اخلاقی که قابل تعمیم به جهان واقعی میباشد. در واقع هنرمند از طریق تئاتر جهان را به مخاطب مینمایاند و محدودیتها و امکانات انسانِ آزاد و مختار را بر صحنة نمایش به تصویر میکشد و این همه نه فقط به قصد آگاهی مخاطب که به منظور وادار ساختن مخاطب به کنشی آگاهانه و اخلاقی در راستای تغییر جهان صورت میگیرد. با اینحال نزد این فیلسوف اگزیستانسیالیست هنرمند تنها ابداعکنندۀ ارزشهای اخلاقی به شمار نمیآید بلکه تماشاگر تئاتر نیز در ابداع و آفرینش ارزشها و اخلاق مورد بحث اثر مشارکت فعالانهای دارد.
کلمات کلیدی:
اگزیستانسیالیسم، سارتر، فلسفة هنر، تئاتر، اخلاق