شایا محمدی رفیع، سهیلا موسوی سیرجانی
تاثیر ساختار در بررسی نمایشنامه های کودکانه
(با نگاهی به دو نمایشنامه داوودکیانیان و مسلم قاسمی برای گروه سنی ب وج)
چکیده :
نمایشنامه متنی است که نمایش از روی آن خوانده، تمرین و اجرا میشود و با توجه به اهمیتی که در حوزه فعالیتهای فرهنگی و هنری کودکان دارد تحلیل آن از منظر ساختارگرایی میتواند جهت ارزیابی اثر، ردهبندی سنی و آموزش هنر نمایشنامهنویسی مورد توجه قرارگیرد. این شیوه تحلیل، شناخت بهتر عناصر را فراهم آورده و ارتباط این عناصر و میزان تاثیرگذاری آنها را برای فهم مخاطب کودک نشان میدهد. در این پژوهش کوشیدهایم با الگوهای ساختاری نشان دهیم که نمایشنامههای کودکان نیز مانند نمایشنامههای بزرگسالان الگوهای ساختاری و روایی کاملی دارند و نمایشنامهنویس با گزینش و کاربرد متفاوت این عناصر و الگوها مخاطب سنی اثر خود را تعیین میکند. از این رو، دو نمایشنامه (با یک مضمون) از داوود کیانیان و مسلم قاسمی با رویکردی توصیفی _تحلیلی در قالب چهار عنصر طرح، شخصیت، روایت و نشانه، با نظریههای آلژیرداس گریماس، ژرار ژنت، ژپ لینت ولت بررسی شدهاست. نتایج نشان میدهدکه بهرهگیری از طرح ساده مبتنی برعمل، توجه به صحنه در حرکت روایی و استفاده از گونه روایتی کنشگر، توجه به گستره زنجیره اجرایی در راستای پویایی بیشتر شخصیتها که به بسامد بالای واژگان و تنوع لحنها در نظام نشانهای منجر میشود و نیز گنجاندن مفاهیم آموزشی در زنجیره پیمانی، میتواند اثر را برای گروه سنی ب و ج (دوره دبستان) مناسب سازد.
کلید واژهها :ساختارگرایی، عناصر نمایشنامه، ادبیات کودک، داوود کیانیان، مسلم قاسمی.