سیدمصطفی مختاباد / حسین ملکی
تحلیل کارکرد «دیگری غایب» در ساختار نمایشی گزیده ای از نمایشنامه های تکشخصیتی ایرانی
چکیده
نمایشنامههای تک شخصیتی گونهای از متون نمایشی به حساب میآیند که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شکل مستقل و شناخته شدهای به خود گرفتند. اینگونه از نمایشنامهها در طول تاریخ درام عمر کوتاهی دارند. بنابراین حوزهی مطالعاتی آنها حوزهای نوپا و جدید به حساب میآید. از آنجا که در ایران اینگونه از نمایشنامهها همواره با عنوا ن غلط و اشتباه مونولوگ یاد شده اند، پژوهش حاضر قصد دارد ابتدا تعریف درست و دقیقی از اینگونه از نمایشنامهها ارائه دهد و سپس برپایهی مطالعات ساختارگرایانهی معاصر، اجزای اصلی تشکیلدهندهی این نمایشنامهها را طرح کند و نمونههای شاخص ایرانی آنها را مورد خوانش و تحلیل قراردهد. بر همین اساس برپایهی مطالعات لوئیس کترون پرکتیشنر امریکایی، راوی، شخصیت اصلی و دیگری غائب بهعنوان اجزای اصلی تشکیلدهندهی ساختار اینگونه از نمایشنامهها معرفی میشوند تا در ادامه، دیگری غایب و انواع آن بهعنوان یکی از مهم ترین اجزای تشکیلدهندهی ساختار اینگونه از نمایشنامهها تشریح شوند و کارکرد آنها در نمایشنامههایی از محمد رضاییراد، محمد یعقوبی، محمد رحمانیان و نغمه ثمینی که هرکدام از درام نویسان شاخص معاصر به حساب میآیند و بهگونهای متفاوت نسبت به یکدیگر از «دیگری غائب» در نمایشنامههایشان بهره بردهاند مورد خوانش و تحلیل قرا رگیرد. پژوهش حاضر با مفروض پنداشتن ساختار متفاوت اینگونه از نمایشنامهها با یکدیگر، چگونگی تعامل میان دیگری غائب با اجزای دیگر این نمایشنامهها را مورد پرسش و بحث و بررسی قرارمیدهد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهند به میزانی که وجود راوی و شخصیت اصلی در اینگونه از نمایشنامهها اهمیت دارند، وجود دیگری غایب نیز ضرورت دارد و دیگری غایب در تعاملی که با راوی دارد سبب شکلگیری شخصیت اصلی و موقعیت نمایشی در این گونه از نمایشنامهها میشود.
واژگان کلیدی: دیگری غایب، نمایشنامههای تک شخصیتی، مطالعات ساختارگرایانه، مونودرام.