در حال بارگذاری ...
سعید نیکورزم

«ایزد ماشینی» و مرگ تراژدی بررسی چرایی انحطاط تراژدی، همزمان با ظهور سوبژکتیویته در فلسفه

چکیده

از منظر نیچه زوال تراژدی‌های یونان باستان حاصل انحرافی عظیم‌تر، تحت تأثیر سقراط و جریان سقراط‌گروی است که فرهنگ و تمدن یونان باستان را دست‌خوش انحطاط کرد. نیچه در زایش تراژدی با مطرح‌کردن این ایده که «زندگی تنها به مثابه یک پدیده‌ی زیبایی‌شناختی قابل توجیه است»، بر علیه سقراط اقامه‌ی دعوی می‌کند که با رویکردی دیالکتیکی، سوبژکتیویته را وارد فلسفه کرده و موجبات انحطاط تمدن زیبایی‌شناختی یونان باستان و در پی آن تراژدی‌های عصر کهن را فراهم کرده است. این مقاله با نگاهی بر رویکرد نیچه در زایش تراژدی، به مقایسه‌ی سیر انحطاط تراژدی‌های یونان باستان با مرحله‌ی گذار فلسفه از دوره‌ی پیشاسقراطی به دوره‌ی سقراطی می‌پردازد. هدف از این مقایسه تبیین رویکرد تراژیک به زندگی در تقابل با رویکرد نظرورزانه‌ی مدرن است. بدیهی است که با شناخت آن زمینه‌های ایدئولوژیک یا همان ایزدان ماشینی (Deus ex Machina) که نظم تراژیک را در فلسفه بر هم زده و سوبژکتیویسم را وارد فلسفه کردند، می‌توان با رویکردی آسیب‌شناختی به دلایل فلسفی صعود و نزول درام در یک فرهنگ یا تمدن پی برد. بر این اساس این مقاله تلاش می‌کند تا با رویکردی توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع و اسناد کتابخانه‌ای، به بررسی رابطه‌ی همبستگی میان فلسفه‌ی سوبژکتیویته و بنیان معرفت‌شناختی درام بپردازد.

واژگان کلیدی: دیالکتیک، امر تراژیک، تراژدی، سوبژکتیویته، نهیلیسم، ایزد ماشینی.




نظرات کاربران