پریسا سردشتی ـ محمدجعفر یوسفیانکناری
تحلیل سطوح گفتمانی و جلوههای فراداستانی نمایشنامهی «از پشت شیشهها» اثر اکبر رادی (با رویکردی روایتشناسانه)
چکیده
این مقاله قصد دارد الگوی روایتی نمایشنامهی از پشت شیشهها را از خلال جلوههای فراداستانی متن که در ادبیات پسامدرن رایج شده است، مورد خوانش قرار دهد. فراداستان در ادبیات پسامدرنیستی شکلی از تلاش برای یادآوری این امر است که چگونه در عصر حاضر ساحتهای دوگانه در هم ادغام شدهاند و مرز چیزها دیگر به سادگی قابل تشخیص نیست. مقالهی حاضر با روش توصیفی تحلیلی سعی کرده است با بررسی ویژگیهای فراداستان، در نمایشنامهی از پشت شیشهها نشان دهد چگونه نمایشنامه توانسته است به کمک این امکانات، از معنای سطحی و ظاهریاش عبور کند و یک ایدهی مرکزی را بسط دهد. درواقع اثر اکبر رادی بدون استفاده از شکلهای رایج فراداستانها پیشنهادهایی در قالب یک اثر فراداستانی ارائه میکند. این اثر با نمایش فرایند خلق شدن یک نمایشنامه، بازی حضور فعال نویسنده در متن، آشکار کردن صناعت نوشتن در اثر، سطوح روایتی درهم تنیده که یادآور درهمتنیدگی و ادغام ساحتهای دوگانه است و در نهایت راوی چند پارهای در نقشهای متفاوت داستانی، تجربهی متفاوتی از روایتگری را پیش روی خواننده قرار میدهد، مفهوم «واقعیت» و «تخیل» را در هم ادغام میکند و در جهت عمیقترشدن مفهوم مرکزیاش میکوشد.
واژگان کلیدی: فراداستان، واقعیت، نمایشنامههای ایرانی، نمایشنامهی از پشت شیشهها، سطوح روایتی، اکبر رادی.