در حال بارگذاری ...
...

رضا دادویی، دکتر یعقوب آژند، دکتر حمیدرضا بُسحاق

مفهوم هویت در نمایشنامه‌ی «آی با کلاه، آی بی کلاه» اثر غلامحسین ساعدی
از منظر تئوری بازتاب

رضا دادویی، دکتر یعقوب آژند، دکتر حمیدرضا بُسحاق

مفهوم هویت در نمایشنامه‌ی «آی با کلاه، آی بی کلاه» اثر غلامحسین ساعدی
از منظر تئوری بازتاب

چکیده:

هنر و ادبیات هر دوره با زمینه‌هاى اجتماعى خود پیوندى ناگسستنى دارند و تحول آن‌ها، فرایندى اجتماعى است. جامعه‌شناسی ادبیات، یکی از شیوه‌های نسبتا نوین در مطالعات ادبی است. در این شیوه به بررسی ساختار و محتوای اثر ادبی و ارتباط آن با ساختار و تحولات جامعه‌ای که اثر مولود آن است می‌پردازند. آن‌چه در جامعه‌شناسی ادبیات بالاخص نظریه بازتاب از اهمیت بیش‌تری برخوردار است، انعکاس تصویر جامعه در جهان تخیلی و هنری اثر ادبی و شکل‌های مختلف آن است. این شیوه در پی آن است تا با مطالعه‌ی آثار فرهنگی و هنری و رمزگشایی و درک زبان این آثار، آشکار نماید که فرم و محتوای آن‌ها، بازنمایی مضامین گوناگون از مسائل سیاسی و اجتماعی گرفته تا سایر تجربیات فردی و چالش‌های هویتی است. به همین دلیل در این مقاله با استفاده از نظریه‌ی بازتاب نمایشنامه‌ی «آی باکلاه آی بی‌کلاه» غلامحسین ساعدی در دهه چهل شمسی مورد مطالعه قرار گرفته و تأثیر و تأثّر جریان‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بر این نمایش‌نامه‌ مورد ارزیابی قرار گرفته است. این تحقیق برپایه این فرضیه شکل گرفته که نمایشنامه‌های غلامحسین ساعدی به طور مشخص بازتابی از جریان های سیاسی و اجتماعی زمانه هستند و از این جریان‌ها ارزش و اعتبار می‌گیرند. بر این اساس پرسش اصلی تحقیق این است که: ویژگی های سیاسی و اجتماعی، چگونه و از چه جنبه هایی می توانند در درام بازتاب پیدا کنند؟ و چگونه ساختار و محتوای درام از این ویژگی‌ها متاثر می شوند؟ این تحقیق به شیوه کتابخانه ای انجام شده و پس از ازریابی و تحلیل برآیند مطالعه، داده ها به صورت تحلیلی و توصیفی مورد ارزیابی قرار می گیرند.

 

واژگان کلیدی: جامعه‌شناسی، هویت، نمایشنامه، آی باکلاه آی بی‌کلاه، غلامحسین ساعدی، نظریه‌ی بازتاب