پروین شجاعی، رضا دادویی
کارکرد کمینهگرایی در کارگردانی تئاتر پستمدرن
(با تأکید بر مینیمالیسم عنصر بازیگر در تجربیات تادئوش کانتور)
چکیده
با روی کار آمدن جنبش پستمدرنیسم هنرمندان این مکتب از ابزار وتولیداتی که تا آن زمان برای دنیای هنر ناشناخته بود بهره بردند تا جایی که این ابزارها و روشهای نو، جزء لاینفکی از ابزار اجراییشان شمرده شد. با همین رویکرد، نمایشهای منتسب به این مکتب، در اجراهای خود تنها به کلام تکیه نمیکنند، بلکه زبان و ابزارهایهای جدید و متنوع دیگری را مورد استفاده قرار میدهند، که گاه این ابزار و اشیاء عامل اصلی و پیش برنده نمایش میشود. در این میان هنرمندان مینیمالیست از تولیدات صنعتی و مونتاژ آنها نیز در ترکیب و خلق آثار خود بهره بردند. این پژوهش در پی آن است تا کاربستِ کمینهگرایی عنصر بازیگر در تئاتر پستمدرن را بررسی نموده و دریابد که چگونه هنرمندان کمینهگرا به نفع اندیشههای خود، روشهای اجرایی ویژهای در پیش گرفتند و همچنین با هدف شناخت کارگردان و نقاش آوانگارد، تادئوش کانتور، تجربیات او را در استفاده از ابزارهای اجرایی در جهت مینیمالیسم عنصر بازیگر مورد ارزیابی قرار دهد. در نتیجهی این پژوهش درمییابیم، بسیاری از کارگردانان پستمدرن اجراهای خود را با کمینهگرایی از یک متن و تبدیل آن به یک اثر مفهومی، با استفاده از عناصر متفاوت و به انحاء مختلف، با زبانِ بدن، ویدئو،ا اشیاء، مانکنها، چیدمان و یا به صورتِ هپنینگ، به نمایش در میآورند. همچنین کارگردان و نقاش آوانگارد تادئوش کانتور با بهرهگیری از ذهن تجسمی و بصری خود به شیوهی هنرِ مفهومی در استفاده از عنصر بازیگر به مینیمالیسمی رسید، که تئاترهای خود را همانند نقاشیهایِ متحرک به تصویر کشاند.
واژگان کلیدی: تئاتر پستمدرن، کیمنهگرایی، بازیگر، تادئوش کانتور