رامین حیدری فاروقی، محمدرضا شریفزاده، سید مصطفی مختاباد
مطالعهی وجوه پدیدارشناسانهی شخصیت دراماتیک «رند» در اشعار حافظ، بر اساس آراء هایدگر و تطبیق با درام فرستاده نوشتهی گابریل مارسل
چکیده:
رند قلندر مشتاق ملامت اغیار، امکان یکهای برای خلق درام استعلایی ایرانی است. حافظ، دراماتورژی نمونه است و از تیپ، شخصیتی متمایز میسازد که پیوسته آشنا و غریب است؛ حافظ رند را بازتولید و باز تعریف میکند و از این منظر میتوان او را متفکری هنرمند با روحیهی اگزیستانسیالیستی دانست. اگر بخواهیم شعر حافظ را با درام مقایسه کنیم، شعر او درام استعلایی، نقلی، تأملی و تعاملیست. این درام استعلایی، شخصیتمحور و شاعرانه است. رند، از خوشنودی خلاق، در برابر رنج و ملال زیستنی که میتواند وحشتافزا و ترسناک باشد، تجربهای بدنمند و تنانه دارد.
درام شاعرانه یا شعر دراماتیک دیالوگی است از سنخ اگزیستانس موجود فردیت یافته با بارقههایی از حضور برای درک وجود انسانی که حرص تسخیر جهان را ندارد و مایل است آن را در خود کشف کند. شعر اگر حافظانه باشد، فیلسوف اگر هایدگر باشد و درامپرداز، گابریل مارسل باشد، میشود پرسید: درام اگزیستانسیال چرا درامی شاعرانه و مناسب برای فرا رفتن است و چگونه سوابق ما در این زمینه قابل اتکاء است؟ و البته میتوان شواهدی برای مطالعهی تطبیقی فراتاریخی در اختیار گرفت که به هرمنوتیک حضور معطوف میشود.
بررسی تبارشناسانه و تطبیقی پدیدارهای موجود در تحلیل هایدگر از شعر در مثال هولدر لین، رند و گناه و اصالت زیبایی به روایت حافظ و درام فلسفی به نقل از دیالوگ مارسل و پل ریکور، مبنای این پژوهش است.
حافظ، با ترسیم چالشهای جهان زیستهی خود، درام حافظانه را بر بستر اسطورهی آفرینش و درام گناه مقدر، بنیان مینهد و شخصیت رند را در قوارهای فرارونده به فرهنگ ما معرفی میکند؛ و این رند است که میتواند بار سنگین تاسیس درام استعلایی ایرانی را به دوش بکشد.
این پژوهش براساس این فرضیه که «شخصیت رند در اشعار حافظ با توجه به ویژگیهای ساختاری و محتوایی، میتواند بستر تولید ساختاری و بهویژه بنمایههای ژرفساختی بسیاری را در اختیار درام ایرانی قرار دهد»، در پی پاسخ به این پرسشهای اساسی است که: «چگونه میتوان از بنیانهای فلسفی شعر حافظ برای تولید محتوای دراماتیک استفاده کرد؟» و «اساسا چه مولفهها و ویژگیهایی از شخصیتپردازی رند را میتوان در ایدهپردازی، خلق و تولید شخصیتهای دراماتیک مورد استفاده قرار داد؟»، «ظرفیتها و مولفههای شعری شعر حافظ چگونه میتواند بنمایههای اندیشگانی درام امروز ایرانی را ارتقا دهد؟» و بلاخره این پرسش مهم که « چگونه میتوان پیوندی تنگاتنگ بین اندیشهی فلسفی و اندیشهی دراماتیک ایجاد کرد؟».
برایناساس، این پژوهش ضمن انتخاب درام گابریل مارسل بهعنوان نمونهی موردی، درپی این است تا حرکت از فلسفه به شعر و از شعر به درام را مورد مطالعه و تحقیق قرار دهد. در این مسیر آرا هایدگر به عنوان بنیان نظری پژوهش مورد مطالعه قرار گرفتهاند و همچنین مبنای فلسفی خلق درام گابریل مارسل نمونهی موردی است که در فرآیند تحقیق الگوهای لازم را در دسترس محقق قرار میدهد. این پژوهش همچنین سعی دارد تا به شیوهی تطبیقی-تحلیلی با استفاده از روشهای کتابخانهای و منابع موجود به اهدافش دست یابد.
واژگان کلیدی: رند، درام شاعرانه، استعلایی، حافظ، اگزیستانسیالیسم، هایدگر، مارسل، ریکور