مریم دادخواه تهرانی، بهروز محمودی بختیاری
ناخودآگاهی متن و ایدئولوژی در سه نمایشنامهی غروب در دیاری غریب، قصه ماه پنهان و پهلوان اکبر میمیرد از بهرام بیضایی
چکیده
عبارت ناخودآگاهی اولین بار در روانشناسی توسط فروید و در تحلیل ذهن بیمار، و سپس در تحلیل و مطالعات ادبی مورد استفاده قرار گرفت. اما در ادامهی سدهی بیستم و با ظهور رویکردهای انتقادی متفاوت، عبارات روانکاوانه تعریف جدیدی یافتند و برای اهداف متفاوتی مورد استفاده قرار گرفتند. یکی از این تعاریف جدید توسط فردریک جیمسون ارائه شد و عنوان ناخودآگاهی سیاسی به خود گرفت. این مفهوم جدید برگرفته از مارکسیسم آلتوسری بود. در این دیدگاه منتقد به دنبال یافتن شکافها و ابهامهای درون متن، برای دستیابی به ناخودآگاه متن است. این ناخودآگاه مدخلی است برای دستیابی به ایدئولوژی، و از این طریق به تاریخ تولید است و شرایط تولید آن. در این میان مراد از ایدئولوژی، ایدئولوژی از منظر آلتوسر است: یعنی رابطهی خیالی فرد با موقعیت واقعی وجود. در این مقاله با توجه به اهمیت آثار بهرام بیضایی در ادبیات نمایشی ایران، سه اثر متقدم او مورد تحلیل قرار میگیرد و با استفاده از نظریات ماشری، جیمسون و ایگلتون، و با تکیه بر ناخودآگاهی سیاسی، به تحلیل ناخودآگاهی و ایدئولوژی در غروب در دیاری غریب، قصه ماه پنهان و پهلوان اکبر میمیرد میپردازیم. این تحلیل با در نظر گرفتن ایدئولوژیهای حاکم بر دورهی نگارش نمایشنامهها به این مسئله میپردازد که نگاه این آثار به مسئلهی قهرمان، با توجه به دوران خود چیست و این نگاه چگونه تناقضهای موجود در ایدئولوژی را افشا میکند.
واژگان کلیدی: ناخودآگاهی متن، ایدئولوژی، تحلیل نمایشنامه، بهرام بیضایی، غروب در دیاری غریب، قصه ماه پنهان، پهلوان اکبر میمیرد.