رامین حیدری فاروقی/ محمدرضا شریفزاده/ سیدمصطفی مختاباد استاد
خوانش شاعرانۀ هستی و اتخاذ اسم مستعار به طریق آیرونی
(شرحی بر دراماتورژی سقراط افلاطون و فلسفه به مثابۀ فرم)
زبان، بیان و لحن مورد انتخاب متفکر در مکالمات میان اشخاص موقعیتی خلق میکند که از طریق آن تجربۀ شخصی بتواند پا به عرصۀ عمومی بگذارد. شخصیتهای چنین درامی اسامی مستعار فیلسوفاند در مکالمۀ شورانگیزی که تفکر فلسفی بانی آن است. کیرکگور در این مسیر شهره است. او بسیاری از متون سرنوشتساز فلسفهاش را با نام مستعار نوشت. پیش از کیرکگور، پدر فلسفه (افلاطون) در تغییر و تبدیل سنت شفاهی تفکر فلسفی به متن، اسم مستعاری انتخاب کرد به نام سقراط.
ارادۀ معطوف به نمایش و خوانش دراماتورژی در دفاعیۀ سقراط بستر مناسبی است برای پیگیری اهمیت شعر و آفاق عرضۀ اندیشۀ فلسفی در قالب زبان نمایشی و نقش آیرونی در آن. مجموعۀ نوشتههای افلاطونیِ در دسترس که به روایت سقراط میپردازند نمایش احوالات یک فیلسوفـشهروند است که در میان انواع بحرانهای تاریخی، سیاسی و اجتماعی جامعهاش قهرمان درامی فلسفی میشود، و نوعی طغیان آشوبگرانه جلوه میکند از جانب کسی که آنقدر میداند که بتواند در همهجا رجز بخواند و نادانی و حدود دانایی را پیش چشم همگان آورد. سقراط به روایت افلاطون یکی از دیگرانِ درونِ مؤلف است که در ابعاد یک سمپوزیوم ازلی با هم به گفتوگو مشغولاند؛ محاورهای رو به امر متعالی. سقراط اعلام کرده بود میخواهد پیش از هر چیز در واقعیت واقع شود تا اگر حقیقتی هست از مسیر پیرایش در همینجا که هستیم رخ بنماید، در عرصۀ عمومی در آگورا، محل معاشرت مردمان با مردمان در قلب آتن به وقت 399 پیش از میلاد.
آیا شورشیِ شهر ابرهای انبوهِ استهزا سخنوری شیاد بود یا شهید رخداد آگاهی که به شهادت شاگردش بر سر ایمان و پیمان و آشکارگیِ نهانِ پوسیدۀ دمکراسیِ خودپرست قماری عاشقانه کرد و درنهایت از "جبر" "اختیار" ساخت. "آپولوژی" را، که همان "دفاعیه" است در زبان یونانی، متهم در برابر قضات و وجدان جامعه در عرصۀ عمومی ایراد میکرد و بدین اسباب، اساساً دراماتیک است حتی اگر راوی و مؤلف آن بخواهد نقش گزارشگری صادق از واقعهای واثق را اختیار کند.
چهار متن اوتیفرون، آپولوژی، کریتون و فایدون مبنای شناسایی شیوۀ دراماتورژی مؤلفاند. این خوانش ازآنجا رفتار افلاطون با سقراط را نمونهای از دراماتورژی میداند که قصد دارد پشتیبان این فرضیه باشد که فلسفیدن در مقام فیلسوفـشهروند ازاساس دراماتیک است، گفتوگومدار است و تحت تأثیر تناقضهای میان انواع رانههای روانی، تاریخی و عقلانیِ دربرگیرندۀ شخصیت مؤلف. بهاینترتیب، مؤلف در مقام فیلسوفـشهروند، به عنوان شخصیت محوریِ مواجهۀ رندانۀ حقیقت و واقعیت، چالشهای زیستجهان خود را رودررو قرار میدهد تا خطابهای سازکند. نسبت سقراط و افلاطون حرکت از دیالوگ به خطابه است در درونِ مؤلف.
مقالۀ حاضر مبتنی است بر شیوۀ تطبیقیـتحلیلی با استفاده از روشهای کتابخانهای و بهرهمندی از مراجع موجود و مرتبط با نمونۀ موردی تحقیق که روایت تولد و مرگ شخصی به نام سقراط است و از طریق بازخوانی بروز و ظهور او در زیستجهان افلاطونی و تحقق اگزیستانس نزد مؤلف تبیین میشود.
واژگان کلیدی: افلاطون، ارسطو، کیرکگور، اگزیستانس، آیرونی، دراماتورژی، رند.