علیرضا قربانیگتابی/ فرهاد مهندسپور
صورتبندی رویکردهای جامعه تئاتر ایران به مفهوم «تئاتر تجربی» در دهههای شصت و هفتاد خورشیدی؛ 1363- 1380
مفهوم «تئاتر تجربی» با تکیه بر گرایشهای نوآورنه تئاتر اروپا در قرن بیستم وارد گفتمان منتقدان تئاتر جهان شد، زمانی که پرسشهای هنرمندان اروپایی از حیث چگونگی مواجه و ارتباط با تماشاگر دگرگون شد و برای رسیدن به شکل جدیدی از ارتباط میبایست فضایی دیگرگونه به وجود میآمد. نپذیرفتن معیارهای مضمونی و شکلی در تئاتر باعث شد تا منتقدان و تاریخنگاران هنر برای فهم و شناساندن این دست آثار عنوان «تجربی» را، که نزدیک به مفهوم «آوانگارد» است پیشنهاد دهند. در فضای تئاتر ایران، اما این مفهوم بسیار مناقشه برانگیز بوده است. هر دسته از فعالین تئاتر ایران با توجه به نمونههایی که به عنوان مصادیق «تئاتر تجربی» میشناختند، و همینطور اقتضائات فضای هنرهای نمایشی در ایران این اصطلاح را به گونهای تعبیر کردهاند. هدف اصلی این پژوهش روشن ساختن و ارائه صورتبندی رویکردهای گوناگون کنشگران تئاتر ایران درباره مقوله «تئاتر تجربی» در فضای دو دهه نخست پس از انقلاب است.
در این بررسی از مفاهیم پیر بوردیو، جامعهشناس فرانسوی برای روشنتر شدن هر چه بیشتر منطق کنش (نظری و عملی) عاملان تئاتر ایران در باب مفهوم مورد اشاره استفاده شده است. ذیل بررسی رویکردها به «تئاتر تجربی» در برهه پس از انقلاب مقولاتی که بهواسطه این مفهوم مناقشهبرانگیز شدند نیز مورد واکاوی قرار گرفتهاند مانند: زیبایی شناسی اجرا، دریافت تماشاگر، جایگاه کارگردان و نمایشنامهنویس و نقش اجتماعی تئاتر. ایده مرکزی پژوهش حاضر در بررسی کنش هنرمند «تجربی» وجه تمایزی است که او با تکیه بر نظرات و تولیداتش بین خود و صورتهای عادت شده در میدان ایجاد میکند. با توجه به این مسأله و کنش عاملین میدان تئاتر ایران سه رویکرد به مفهوم «تئاتر تجربی» قابل شناسایی است: یکم) «تئاتر تجربی» به مثابه تئاتر غیرحرفهای، دوم) تئاتر تجربی به مثابه تئاتر دانشگاهیان و هنرجویان تئاتر و سوم) «تئاتر تجربی» به مثابه گرایشی در تقابل با زیباییشناسی مرسوم.
واژگان کلیدی: تئاتر تجربی، تئاتر بعد از انقلاب، پیر بوردیو، میدان تئاتر ایران