محمد عارف
ریخت پیکرهای اساطیری مهر در گذار از مناسکِ « میثرَ » تا « مِتزمَاهِر » در ایران و ارمنستان
هدف این مقاله بررسی روابط علی معلولی گذارگری اسطوره ی میترا به آئین مهر و مِتز مَاهِر در فرهنگ اقوام ساکن در آسیای میانه و قفقاز از منظر انسان شناسی نمایش است. ریخت شناسیِ مبتنی بر بن مایه های فرهنگی اسطوره ی مهر با رویکرد خاستگاه شناختی بینافرهنگی همواره از دغدغه ی شرق شناسان و پژوهشگران اسطوره شناس بوده و هست. این مقاله در صدد بازشناسی مناسک گذار از نمایشگری های اسطوره مهر در ایران باستان و چگونگی کاربری آن با عناوینی مانند مِتز مَاهِر در آسیای میانه و قفقاز، به ویژه در فلات ارمنستان است. شواهد نشان می دهد که در هزاره دوم پیش از میلاد، اسطوره میترا با لوگوی صلح، دوستی و پیمان مهر، به آسیای میانه، قفقاز، دریای سیاه، اروپا و خاور نزدیک ( بیست و شش کشور اروپایی و آسیایی)، از جمله ارمنستان رفته و در حال حاضر نیز در برخی از مناطق جهان همچنان جاری است. مردم آسیای میانه مانند ایرانیان به اسطوره ی مهر و نمایشگری های مربوط به نگاهبانی از آتش، آب، خاک، و هوای منتسب به آخشیج های ایرانی همواره پایبندند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد کهن الگوها و نمایشگری های زیادی مانند «میتراگان»، «مِتز مَاهر»، «باریگندان، «مِزآخچیک»، «درن دِز»، «وارداوار»، و حتی الفبای زبانی قابل تاملی بین ایرانیان و مردم آسیای میانه و قفقاز به ویژه بین ارمنیان رواج پیدا کرده است. به نظر می رسد اسطوره مهر در ارمنستان متعلق به دوره های مهم آیین های زُروان، میترا و زرتشتی باشد. اما گسترش آن در جهان مربوط به دوره های امپراتوری هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان است. دوره ای که موجد در هم آمیختگی فرهنگی بین ایرانیان و بیست و شش ساتراپی تحت امپراتوری ایرانیان بوده است. روش پژوهش در این مقاله، اسنادی- میدانی، و مشاهده ی مشارکتی نگارنده در میدان پژوهش (اجرای نمایش اساطیری مِتز مَاهر) بوده و به روش تحلیل محتوای کیفی نیز تحلیل و تفسیر شده است.
واژگان کلیدی:
آسیای میانه، ایران، ارمنستان، اسطوره، میترا، مِتزمَاهِر، فرهنگ