بهرام جلالیپور
آسیبشناسی دراماتیکیِ نمایشنامههای کودک و نوجوان در ایران با تکیه بر پوئتیکای ارسطو
بررسی تعدادی از آثار منتشره بین سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۹۳
نمایشنامه از عناصر اصلی نمایش است و اغلب ضعفِ یک اجرا را به ضعفِ نمایشنامهی آن نسبت میدهند. در حوزهی تئاتر کودکان و نوجوانان نیز نمایشنامه عنصری بنیانی به شمار میرود. زیرا بخش عمدهای از اجراهای تئاتری در این حوزه بر متن مبتنی است. بااینحال، به نظر میرسد که در تئاتر کودکان و نوجوانان، این عنصر، چنانکه باید، موردتوجه قرار نگرفته است؛ و از این نظر، عمدهی آثار نمایشی کودکان و نوجوانان با مشکلاتی جدی روبهرو هستند.
در این مقاله، با تکیه بر مبانی درام ارسطویی و با مطالعهی محتوایی و ساختاریِ تعداد 25 نمایشنامه، به دنبالِ پاسخِ این پرسش بودهایم که عمدهترین ضعفهای نمایشنامههای کودکان و نوجوانان چیست. فرضیهی ما در این بررسی این بود که از نظر محتوایی، ایدهمحوری و کهنگی مضامین، و از نظر ساختاری، سستپیرنگی عمدهترین ضعفهای آثار این حوزه را تشکیل میدهد. در بررسی این فرضیه، تعداد 25 نمایشنامهی چاپشده بین سالهای 1377 تا 1393 از بین طیف وسیعی از آثار نمایشنامهنویسان پیشکسوت تا نوآمده انتخاب و از منظر روایتشناسی در دو جنبهی محتوایی و شکلی (ساختاری) تحلیلِ محتوا شد. تمامیِ این نمایشنامهها قبلاً به تفکیک و به تفصیل در کتاب نقد دراماتیکی نمایشنامههای کودکان و نوجوانان (جلالیپور، 1396) بررسی شدهاند.
یافتههای پژوهش نشان داد که در این حوزه، دغدغهی خلقِ آثاری آموزشی و تعلیمی، اغلب به تولید آثاری ایدئولوژیک منتهی شده است؛ به این معنی که محتوای آموزشی مستقیم، شعاری و کسلکننده بر وجه زیباشناسی و سرگرمکننده آن غلبه کرده و ناآشنایی نمایشنامهنویسان با ویژگیها و نیازهای جامعهی مخاطب، به کهنگی مضامین منتهی شده است. از نظر ساختاری نیز، نشان دادیم که نمایشنامهها اغلب در قالبِ روایی (داستانی) باقی ماندهاند. این امر، بهویژه در موردِ نمایشنامههای اقتباسی، که بخش قابل توجهی از آثار این حوزه را تشکیل میدهد، نمود بارزتری دارد. از آن گذشته، اغلب در نمایشنامههای کوچکسالان با ضعف در عناصر درام (پیرنگ، شخصیتپردازی، فضاسازی، گفتوگونویسی و...) مواجهایم.
واژگان کلیدی: نمایشنامه، درام، کودکان و نوجوانان، مخاطب، روایتشناسی، ارسطو، پوئتیکا