در حال بارگذاری ...
عرفان ناظر

تقابل کنش حماسی و کنش تراژیک در تراژدی‌های آیسخولوس

چکیده

حماسه‌ی هومر (قرن 9 پ.م)، کنشی حماسی را نشان می‌دهد که برآمده از ارتباط پهلوان با ارزش‌ها و الگوهای اشرافی (آریستوکراسی) است. این الگوها پهلوان را نسبت به عمل اخلاقی اش، آگاه می‌کنند. ارزش‌های اشرافی حماسی در دوران دموکراسی آتن در قانون اساسی لحاظ شدند و از انحصار طبقه‌ی اشراف خارج گردیدند و به اصطلاح عام شدند. از این رو، هنگامی که آیسخولوس در تراژدی‌هایش توجه به قانون اساسی را تبلیغ می‌کند به ناگزیر ارز ش‌ها و به تبع آن کنش حماسی را نیز بیان می‌دارد. پس از دوران شکوفایی تراژدی‌ها (5 پ. م)، ارسطو تراژدی را بازگوکننده‌ی داستانی می‌داند که به دلیل‌هامارتیای (خطا) شخصیت، موجب ترس و شفقت می‌شود. در این نوع داستان شخصیت ناآگاهانه عمل می‌کند و از الگوهای اخلاقی پولیس (دولت  شهر) عدول می‌کند. ارسطو اما به تأثیر حماسه و کنش حماسی بر تراژدی اشاره ای نکرده و صرفاً به مقایسه‌ی این دو ژانر ادبی  نمایشی اکتفا کرده است. بر این مبنا، پرسش مقاله این است که در تراژدی‌های آیسخولوس (523 ـ 456 پ. م) چگونه کنش تراژیک و کنش حماسی نشان داده می‌شوند و مورد داوری قرار می‌گیرند؟ و به زبانی دیگر آیا تراژدی‌های آیسخولوس با نشان دادن کنشی که مبتنی بر الگوهای قانونی و حماسی است در تضاد با کنش و وضعیت تراژیک قرار می‌گیرند؟ در پاسخ به پرسش مذکور به این نتیجه خواهیم رسید که تراژدی‌های آیسخولوس با تأکید بر کنشی که مبتنی بر الگوهای قانونی  حماسی است، در تضاد با کنش و وضعیت تراژیک قرار می‌گیرند زیرا چنین موقعیتی برآمده از بی قانونی و ناآگاهی است. تراژدی‌های او صرفاً بر داستان و کنش تراژیک مبتنی نیستند، بلکه داستانی مبتنی بر کنش حماسی را نیز نشان می‌دهند. از این رو تراژدی‌های آیسخولوس متأثر از حماسه و قانون است.

واژگان کلیدی: آیسخولوس، پهلوان، حماسه، تراژدی، کنش تراژیک، کنش حماسی.




نظرات کاربران